جمعه . . .
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ، تبر بدوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد ، نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
جمعه دوباره صبح ، ظهر ، غروب شد نیامدی . . .
این جمعه هم داره میگذره ...
آقا هر هفته ای صلاح دونستی بیا . . .
از انتظار شما خسته نمیشیم . . .
ولی آقاجون مردم خیلی بهمون طعنه میزنند . . .
مسخره میکنند . . .
آقا بیا بهشون بفهمون ما صاحب داریم ...
بیا تا ببینند شیعه امام داره ، تا ببینند شیعه بر حقه . . .
بیا آقا . . .
حتی اگه زودم نیای. . .
اما بازم منتظریم . . .
شما هروقت دوست داشتی بیا . . .
اما تو رو خدا زود بیا . . .
از انتظار شما خسته نشدیم . . .
ولی به خدا از غصه دوری شما پیر شدیم . . .
خرابتیم آقاجون ، بیا آبادمون کن . . .
ما منتظر منتقم فاطمه هستیم . . .
و قسم به خدایی که در این نزدیکی است . . .
منتقم خون مادر خواهد آمد . . .